X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿1﴾ وَطُورِ سِينِينَ ﴿2﴾ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿3﴾ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿4﴾ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿5﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿6﴾ فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿7﴾ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿8﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به انجير و زيتون (که نمادهای پایه های اصلی غذائی اند) (1) و به كوه سينا (2) (که نماد وحی است) و به اين شهر امین (که نماد محیط مناسب نشو و نما است) (3) كه البته انسان را در بهترين ساختار آفريديم (4) سپس او را به پست ترين پستي ها برگردانديم (5) مگر آنانکه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند که پاداشي بي منت خواهند داشت (6) (ای پیامبر !) پس چه چيزي سبب ميشود پس از اين (واقعيات) در دين تکذيبت کنند؟ (7) آيا خداوند حکيم ترين حاکمان نيست؟ (8)

قبلی:  سوره ناس سوره ناس
بعدی:  سوره لیل سوره لیل
Print
494 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 - استخراج عصاره محتوای سوره از راه اول  

 

( جدول 1)

آيه

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح

تعدادکلمه

1تا3

قسم

 

انجير و زيتون- طورسينا- و اين شهرامين

7

4

حکمت

مردم

انسانها- افرينش- بهترين تقويم

6

5

حکمت

مردم

انسانها- سپس او را به اسفل السافلين برگردانديم

4

6

حکمت

مردم

انسانها- مگر انانکه ايمان اوردند و عمل صالح انجام دادند

5

ق6

اخرت

بهشت

مومنان

4

7

پيامبر

خطاب

سئوال- پس از اين چه چيز تکذيبت ميکند

4

8

پيامبر

خطاب

سئوال- ايا خدا احکم الحاکمين نيست؟

4

جمع

34

 

 

 ( جدول درج ها)

شماره

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح

درصد

1/3

حکمت

انسان

افرينش و سپس برگشت به  اسفل

السافلين غير از مومنين عامل

1/44

2/3

پيامبر

خطاب

پس از اين چه چيز قابل تکذيب است

خدا احکم الحاکمين نيست؟

6/23

3/3

قسم

عناصر طبيعی

انجير و زيتون و طور سينا و اين شهر

امن

6/20

4/3

اخرت

بهشت

 

8/11

 

 

 

جمع

100

 

 

در جدول فوق ردیف 1 و 3 با یکدیگر همجنس میباشند، بطوریکه دومی مقدمه اولی است، لذا در نتیجه گیری باید با یکدیگر جمع شوند و لذا آنچه مربوط به انسان است بیش از 64 درصد است و با توجه به مطالب داخل جدولی و اساسش، این نتیجه حاصل میشود :

 

درس: توجه دادن به مقام عالی انسانیت

 

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

 

2 - استخراج عصاره محتوای سوره از راه دوم

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان

1

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿1﴾ وَطُورِ سِينِينَ ﴿2﴾ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿3﴾ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿4﴾

درس: توجه دادن به مقام عالی انسانیت

درب: انسان برای رسیدن به موقعیت شایسته مقام انسانی خویش نیاز به غذای مناسب، راهنمائی الهی، و امنیت دارد

2

 ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿5﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿6﴾

درس: توجه دادن به مقام عالی انسانیت

درب: اینکه انسان خود را در موقعیت شایسته نگهدارد یا از آن سقوط کند در دست خودش است

3

فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿7﴾ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿8﴾

درس: توجه دادن به مقام عالی انسانیت

درب: مقام عالی انسانیت با تکذیب حقایق سازگار نیست

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درس سوره که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درس مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

 

3 - سوالات

1- با توجه به بحثی که در سوره عصر راجع به انسان شـد «انسان» مورد بحث آیه 4 مربوط به کدام تلقی است؟

2- «انسان» آیه 5 چطور؟

3- آیا مدلول آیه5 مخاطب را به «جبر» میرساند ؟

4- لازمه ماندگاری در «بهترین ساختار» چیست؟

5 – چرا در این سوره از ضمیری که ترجمه فارسیش «ما» است (خلقنا   رددنا) استفاده شده؟

6 – چرا در این سوره از بین صفات الهی «احکم الحاکمین» ترجیح داده شده؟

7 – حالت کلی سوره چگونه است؟ (امیدوارکننده و انگیزاننده؟ یا....؟)

8 – اگر بخواهیم در جائی موضوع «فعل خداوند قانونمند است» را یادآوری کنیم محل مناسب چنین یادآوریی کجاست؟

9 – چرا فرموده «رددنا» و نفرموده «ارسلنا»؟

10 – چرا فرموده «غیرممنون» و نفرموده «کبیر» یا «عظیم»؟

11 – چرا فرموده «ما یکذبک» و نفرموده «من یکذبک»؟

12 – چرا بجای «لقد» نفرموده «اِنّا»؟

13 – بین دو آیه 6 و 7 موضوع کدام کلید تفسیری وقوع یافته؟

ممکن است بعضی از خوانندگان محترم این سوال را پیدا کنند که چرا اینهمه سوال (آنهم در ابتدای بحث) طرح شده است !

جواب این است که شما خواننده محترم این کتاب از نوعِ خوانندگان عادیِ  رمان ها و امثال آن نیستید و اصطلاحا «تفسیر خوان» میباشید ، لذا ،  طرحِ این نوع سوالات ذهن شریف شما را در حین پاسخ دادن تحریک میکند و از این طریق بسیاری از نکات تفسیری لازم را مستقیما درک میکنید و این از خواندن موثر تر است . و با توجه به فرایند مذکور  لازم نیست ما شرح زیادی بدهیم ، و این به احتراز از اطاله کلام کمک میکند .

 

4 – حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در زمان نزول این سوره غذاهایی مانند زیتون و انجیر و نیز مفهوم کوه طور برای مردم مکه شناخته شده بوده (آیه های 1 تا 3) و همچنین در این زمان لازم بوده که ذهن آنحضرت برای تکذیب های قریب الوقوع آماده شود (آیه 7)

ضمنا در اینجا، که همان روزهای اولیه نزول وحی است، مقام بالای انسانیت را، به آنحضرت و پیروانش از آن روزها تا اکنون و از اکنون تا آخر تاریخ بشر، می شناساند، و ظرفیتِ بینهانتِ این موجود را در هر دوجهتِ خیر و شر، معرفی میفرماید (آیه های 4 و 5 ) و ضمنا ذهن آنحضرت را آماده میکند برای مشکلاتی که در آینده خواهد داشت و اینکه بزودی تکذیب ها خواهد دید و برایش روشن میکند که علت اصلی همه تکذیب هایی که خواهد دید بی توجهی نسبت به موقعیت «حکیم»یِ خداوندی است.

 

5 – زاویه با تفاسیر رایج

1- در برخی تفاسیر ارجمند  محور اصلی سخن سوره را اینطور می  بینند:

«مسأله  بعث و جزا را یاد آور شده، مطلب را از راه خلقت انسان در بهترین تقویم، و سپس اختلاف افراد انسان در بقا بر فطرت اولی و خارج شدن از آن پی میگیرد...»

آنچه ما به عنوان «خلاصه تفسیر» عرض کردیم  مستقیما از خود سوره استخراج کرده ایم، و دیدیم که محور سخن خود «انسان» است نه آخرت.

2- در مورد محل سوره در لیست ترتیب نزول نیز فرموده اند:

«این سوره مکی است. هر چند که می تواند مدنی هم باشد. مؤید مکی بودنش سوگند به هذا البلد الامین است هر چند که این احتمال هم هست که سوگند به شهر مکه پس از هجرت آن حضرت و مراجعتش به مکه نازل شده باشد»

3- در مورد انجیر و زیتون نیز:

منظور از تین و زیتون را نیز دمشق و بیت المقدس قلمداد کرده اند، که این دو میوه در زمان نزول این آیات در آنجاها، فراوان، و فراوان تر، بوده اند،

ما با توجه به «خلاصه تفسیر» آن را به همان معنی طبیعی اش گرفته ایم که مشروحش را ذیلا می بینید.

4- دیگر همان موضوع «مِن» (= چه کسی) و «ما» (= چه چیزی) است که در آیه ما قبل آخر (فما یکذبک بعد بالدین) شرحی داده ایم.

5- بحثی که درباره قسم ها ملاحظه فرمودید از جمله مطالبِ مرتبط با این تیتر است که اگر مراجعه کنید خواهید دید که تفاسیر عمدتا به روایات و نقل قول مفسران سلف استناد کرده اند وما به عصاره این سوره، و ترجیح روش ما واضح است.

 

6 - آیات برجسته این سوره

 آیات این سوره از لحاظ اینکه مورد توجه هنرمندان قرار گیرند و به صورت تابلوهای خوشنویسی یا کارهای تجسمی از نوع کاشیکاری و معرق و منبت و امثال آن درآیند، مانند سوره های قبلی پرطرفدار نیستند اما از لحاظ عمق معنی و به فکر فرو بردن آدمی، آیه های 4 و 5 در کل قرآن کم نظیر است ومورد استفاده و نقل قول خطبای فاخر و نویسنگانی که مطالب ارزشمند می نویسند قرار گرفته و میگیرد.

 

7 – پیشگوئی های تحقق یافته

این سوره در این حجم کمِ حدود سه سطری خویش، حاوی معانی متنوع بسیار بلند مرتبه ای است.

اینکه انسان استعداد این را دارد که در دو حوزه منفی و مثبت بی نهایت جلو برود،  اینکه آدمی برای در بهترین ساختار بودن نیاز به عامل های خوراک خوب برای جسم، و خوراک خوب برای روح، و حالت ثبات و امنیت اجتماعی و محیط سالم دارد، و خوراک او هم باید از لحاظ پایه های قندی و چربی و پروتئین غنی باشد و اینکه آدمی آزاد و مختار است ( وگرنه اجر مؤمنین برای چیست) و چه و چه و چه که اگر بخواهد حق مطلب ادا شود، صفحات بسیار زیادی می  طلبد (اینهمه مطلب، در این حجم کم، همه اش هم بسیار مهم) بار اعجازی دارد.

و البته باید به این واقعیت توجه کرد که انسان به خاطر خودش، یعنی انسان بخاطر اینکه انسان است، (صرفنظر از نژاد و محل سکونت و میزان ثروت و قدرت و چه و چه) ارزش دارد، و این چیزی است که تا حدود 1000سال پس از نزول این سوره مورد توجه بشر واقع نشده بود.

این یک پیشگوئی تحقق یافته قرآنی است.

 

8 - آیات مشکل این سوره

سه آیه 1و2و3 از لحاظ سلطه روایات بر اذهان مفسران سلف به معانیی مختلف و متفرق معنی شده، و از این لحاظ جزء آیات مشکل است.

دو آیه 4و5 نیز به علت سلطه فلسفه ها و کلام در هر قرنی به وجهی معنی شده و آن دو آیه نیز از این لحاظ جزء آیات مشکل است.

همچنین است آیه 7.

و البته ما به علت پایبندی به ترتیب نزول و عصاره محتوای سوره، در فهم و درک آن مشکلی نمی بینیم و اینکه چگونه فهمیده ایم را از جهات گوناگون عرض کرده ایم.

 

9 - در این سوره، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

مطلبی که در بالا تحت عنوان «پیشگوئی های تحقق یافته» گفته ایم، نمونه ای است از درک نکردنِ اینکه قرآن مطالبی ورای حداکثر قدرت درک و فهم معاصران نزول دارد، و اینکه مطالب پر ارج فوق یکی و دوتا نیست و در هر قطعه قرآنی نمونه هایی از آن را به سهولت میتوان دید، و اینکه با این دوستانی که قرآن دارد نیازی به دشمن بیشتری ندارد.

 

10 - مخاطبان اولیه از این سوره چه تلقیی  میداشتند؟

از ظاهر آن تقریبا همان فهمیده میشود که امروز. زیرا معنی کلمات این سوره در این چهارده قرن تغییری نیافته است.

اما، فهم و درک امروز از این سوره کجا و فهم و درک 1400 سال پیش کجا!

 

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این سوره هست؟

انسان و استعداد شگرفش، که هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی میتواند رکورد گذار باشد  و به مرز های جدیدتری از تعالی (یا تنازل) برسد و اینکه برای طرفِ تعالی اش نیاز به آن پیش نیاز ها دارد (غذای مناسب، آموزه های وحی، و امنیت) و اینکه اگر به تعالی برسد و خودش را در همانجا نگهدارد پاداشی خواهد داشت که حق اوست.

 

12 – کدام عناصر این سوره «برای اولین بار» است؟

با توجه به لیست ترتیب نزول ما، تقریبا تمام عناصر این سوره «برای اولین بار» است.

 

13 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

قسم های قرآنی

سوره عصر

والعصر (1)

سوره ضحی

وَالضُّحَى ﴿1﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾

سوره تین

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿1﴾ وَطُورِ سِينِينَ ﴿2﴾ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿3﴾

 

درباره انسان

سوره عصر

اِنَّ الانسانَ لَفی خُسرٍ

سوره تین

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿4﴾ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿5﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿6﴾

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

 

شرح مختصر

کلید های تفسیری

ترتیب نزول

این سوره به علت صد در صد «اعلامیه ای» بودن، و عدد 4/4 برای «شاخص طول آیه» (نسبت کل کلمات سوره به تعداد آیات آن) و  شروع یک «مطلب» که بعداً در طــول چندین سال آینده نزول وحی تدریجاً مورد تفسیرات وحی قرار خواهد گرفت، و نیز کم بودن حجــم و پر محتــوا بودن مطلب ، از اولین سوره های نازله می باشد.  

به زبان مخاطب اولیه

در آیه 7 از باب استفهام انکاری پرسیده می شود «پس دیگر چه چیزی تو را درباره دین تکذیب می کند؟» و واضح است که تکذیب یک فعل است و فاعل آن بعضی از انسان ها هستند و لذا به نظر می آید باید گفته می شد «چه کسی تکذیبت ... می کند؟» اما چون هر کسی که تکذیب می کند بواسطه دلایلی این عمل را انجام می دهد لذا جمله کامل آن می باید چنین چیزی بوده باشد «پس دیگر چه کسی بواسطه چه دلیلی تکذیبت می کند» و برای کوتاه کردن جمله بدون اینکه نقصی به منظور وارد شود عبارت «چه کسی» اسقاط شده و این عادی است و ما نیز در محاورات خود از این اقتصارها می کنیم و قرآن نیز مانند روش محاورات مخاطبان خویش اقتصار کرده است.

فعل خداوند قانونمند است

در قرآن بسیار اشاره به چیزهائی هست که ما آنها را «عادی» و «طبیعی» و «قانونمند» می دانیم ، مانند بارش باران ، جایگزینی شب و روز ، تولد و مرگ آدمها و سایر موجودات و غیره و غیره که می بینیم خداوند اینها  را که ما عادی و طبیعی قلمدادشان می کنیم به خویش نسبت می دهد .

 اگر خداوند (مثلا باران را) به خویش نسبت ندهد به چه کسی نسبت بدهد؟

آب را خداوند خلق کرده ، جاذبه زمین را هم او قرار داده ، مکانیزم تبخیر سطحی دریاها ، متراکم شدن ابرها ، تخلیه الکتریکی بین آنها ، تشکیل باران ، وغیره و غیره، همه اینها را خداوند آفریده و قرار داده و طبیعی است که فرو فرستادن باران را به خویش نسبت دهد .

 در قرآن می بینیم چیزهائی را که ما آنها را عادی و طبیعی و قانونمند می دانیم و می توانیم مکانیزم های آن ها را بفهمیم ، خداوند به خویش نسبت می دهد و می توانیم بطور معکوس نیز نتیجه بگیریم که چیزهای دیگری را نیز که خداوند انجام آنها را به خویش نسبت می دهد ، آنها نیز قانونمند بوده و دارای مکانیزم مفهوم و معقولند.  

 لذا وقتی که در قرآن می خوانیم خداوند هدایت و گمراهی اشخاص را به خویش نسبت می دهد باید توجه کنیم که این امر نیز قانونمند است   و «هوسی» و بی قانون نیست . همچنین وقتی که در قرآن می خوانیم که خداوند می فرماید فلان قوم را هلاک کردیم ، معنی آن این است که آن قوم به اعمالی پرداختند که نتیجه  آن هلاکت بود .

در اینجا نیز که خداوند راندن اشخاص را به پست ترین پستی ها به خویش نسبت می دهد با توجه به مطالب فوق، باید این طور تفسیر کنیم که خداوند قانونی قرار داده که انسان در صورتی که به اعمالی دست بزند که نتیجه آن سقوط به پست ترین پستی ها باشد ، این اتفاق خواهد افتاد و عامل آن اعمال به آن شرایط سقوط خواهد کرد ، و چون هم آن قانون و هم آن شرایط و هم آن انسان را خداوند آفریده ، لذا این  موضوع را نیز به خویش نسبت می دهد و اگر ندهد به چه کسی نسبت دهد؟

بنابراین اگر کسی به پست ترین پستی ها سقوط کرد ، نباید کسی غیر از خویش را ملامت کند.

 

قسم های قرآنی

در سوره عصر و سوره ضحی مطالب مختصری درباره قسم های قرآنی عرض کردیم، و در ادامه آنها عرض کردیم که اولاً در قسم های قرآنی کلماتی به کار رفته که جنبه سمبلیک دارند و نباید به معنی ظاهری آنها چندان مقید بود و بلکه باید به معنی بالاتری که  افاده می کنند نظر داشت و ثانیاً همچنین باید با توجه به «خلاصه تفسیر»  بین آنها و جمله ای که به عنوان «جواب قسم» ذکر شده رابطه صحیح را برقرار کرد.

در این سوره به عنوان جواب قسم «آفرینش انسان در بهترین ساختار» را داریم و در «خلاصه تفسیر» سوره نیز استعداد شگرف انسان مطرح است و در آیات 3 گانه اول عوامل مقدماتیِ ایجادِ بهترین استعداد ساختاری انسان مطرح است و لذا با توجه به قسم های سه گانه می توانیم این نتیجه را بگیریم که انسان برای رسیدن به بهترین ساختار نیاز به :

 1- غذای مطلوب (دو قَسَم آیه اول)

2- وحی (آیه دوم)

 3- شرایط ایمن (آیه سوم) دارد .

ملاحظه فرمودید؟ موضوعی که به این روشنی و معقولی و مستقیماً از خود قرآن استفاده شده را مقایسه کنید با مطالبی که در تفاسیر در ذیل همین آیاتِ قسم ارائه شده است .

بهترین ساختار

«بهترین ساختار» مورد بحث در چه حوزه ای است؟ آیا در حوزه جسم انسان است یا در حوزه معنویت و روح او مطرح است؟

با توجه به آیه 5، ظهور بهترین ساختار در حوزه روحیات انسانهاست زیرا اگر فقط به حوزه جسم مربوط بود در آنصورت آیه 5 با واقعیت تطبیق نخواهد داشت زیرا می بینیم متوسط انسانها متولد می شوند، طفولیت می کنند، جوان می شوند، بالنده می شوند، میانسال می شوند، پیر می شوند، و می میرند، و اگر گفته شود منظور آیه 5 همان پیری است، در آنصورت در آیه 6 مشکل پیدا می کنیم زیرا لازم می آید مؤمنان خوش عمل پیر نشوند که می دانیم این درست نیست.

 لذا چاره ای نمی ماند جز اینکه حوزه «بهترین ساختار» را حوزه معنوی آدمی یعنی حوزه «روح» و «روان» و «من» و «خود» او بدانیم که در اینصورت هر سه آیه بخوبی مفهوم می گردند.

همچنین اینک که فهمیدیم «بهترین ساختار» در حوزه روان افراد انسان معنی دارد، فهم «پست ترین پستیها» چندان مشکل نیست و حوزه آن نیز روح و روان و شخصیت است و اگر بخواهیم نمونه ذکر کنیم، می توانیم خیلی زیاد ذکر کنیم و تاریخ بشر از آنها کم ندارد.

پاداش برای چه؟

در اینجا انسان و آفرینش او مورد بحث است که «در بهترین ساختار» آفریده شده و در صورت احرازِ شروطی در همان بهترین ساختار می مانَد و در غیر آنصورت از بهترین ساختار به پست ترین پستیها سقوط می کند. یعنی استعدادِ بودن در بالاترین و یا پائینرین موقعیت را دارد.

صرف نظر از آیه 5 مجموع مفهوم آیه های 4 و 6 بما میگوید آفرینشی صورت گرفته و پاداشی داده خواهد شد.

ظاهراً پاداش باید برای «زحمتِ نگهداشتنِ خود در بهترین ساختار» باشد، زیرا شرایط و اوضاع و احوال (مطابق آیه 5) چنانست که او را تشویق به سقوط به پست ترین پستیها می کند و «مقاومت» در مقابل آن است که «پاداش» دارد.

 بعبارت دیگر آدمی در بهترین ساختار آفریده شده و از او توقع می رود در مقابل محیط خویش که او را به پستی ها می خواند مقاومت نموده و خود را در بهترین ساختار نگهداری کند و در صورت موفقیت در این امر پاداش دریافت خواهد کرد و این پاداش حق او خواهد بود.

خداوند انسان را در بهترین ساختار آفریده است اما بعضی اشخاص کارهائی می کنند که در اثر آن کارها به پست ترین پستی ها برگردانده می شوند. اما کسانی که ایمان و عمل صالح دارند در همان بهترین ساختار می مانند.

تاکنون در سوره های قبلی یک آشنائی اجمالی با موارد مربوط به ایمان و عمل صالح پیدا کردیم (سوره های عصر، توحید، حمد، زلزال و قارعه) و اجمالاً با اعتقاد به وحدانیت خداوند، وجود جهانِ پس از مرگ، و یاری خواستن و عبادت انحصاری به پیشگاه خداوند را از روی مطالب آن سوره ها دریافتیم. البته مقوله ایمان و عمل صالح در سوره های بعدی بازتر خواهد شد.

کسی که به ایمان و عمل صالح رو می کند، طبق آیات فوق، چیزی که بدست می آورد، ماندن در موقعیت بهترین ساختار و سقوط نکردن به پست ترین پستیهاست. و این خودش بالاترین پاداش است، اما چون خداوند در قرآن به زبان مخاطـب صحبت میکند و مخاطبِ متوسط انگیزه مادی دارد، دستاوردهای مادیِ حاصل از قرار داشتن در «بهترین ساختار» را انتظار خواهد داشت، لذا بر این نکته تأکید فرموده و وعده اش را داده تا مخاطب های متوسط به انگیزه پاداش جذب مسیر صحیح بگردند.

بی منت بودن موضوع نیز به این جهت است که این پاداش حق آن شخص است، مانند کشاورزی که همه نکات کشاورزی را رعایت می کند و طبعاً هنگام درو، کسی منتی بر او ندارد.

احکم الحاکمین

در آیه آخر از پیامبر(ص) سؤال می شود «مگر خداوند" احکم الحاکمین" نیست؟» روال مطلب چنین است که قاعدتاً می باید یک «جواب مثبت محذوف به قرینه بلی» در متن مستتر باشد.

طبعاً باید پیامبر(ص) جواب مثبت داده باشد.

سؤال این است که این جواب مثبت از کجا برای پیامبر حاصل شده؟

آیا در همین سوره هائی که تا کنون بر پیامبر(ص) نازل شده چیزهایی هست که بتوان از آن ها چنین درک کرد که خداوند احکم الحاکمین است؟

حقیقت این است که جواب مثبت است و از همین سوره های نازله که تا کنون (به ترتیب نزول) دیده ایم می توان استنباط هایی کرد که احکم الحاکمین بودن خداوند از آن ها استخراج شود . مثلاً :

در سوره حمد خداوند مالک یوم الدین معرفی شده.

در سوره توحید خداوند صمد معرفی شده .

در سوره زلزال خداوند دارای این صفات معرفی شده (1- وحی کننده به زمین که چگونه گزارش خویش را بدهد 2- ترتیب دهنده اینکه هر کس ریزترین اعمال نیک و بد خویش را ببیند)

در سوره قارعه خداوند به عنوان ترتیب دهنده سیستم قضاوتیی معرفی شده که ضوابط روشنی دارد.

بدیهی است که از مجموع این ها مفهوم احکم الحاکمین بودن خداوند در می آید. به عبارت دیگر، آن «تصدیقِ محذوف به قرینهء مستترِ"بلیِ"» پیامبر(ص) میتواند مسبوق به این سوابق بوده باشد.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به انجير و زيتون که نماد تغذیه مناسب است (1) و به كوه سينا که نماد وحی است (2) و به اين شهر امن که نماد محیط مناسب نشو و نما است (3) كه انسانها را در بهترين ساختار شخصیتی آفريديم (4) سپس سیستم های عاملِ جهان را طوری مرتب کردیم که اگر انسان سعی خویش را برای ماندن در همان بهترین ساختار نکند به پست ترين پستي ها سقوط کند (5) و البته آنانکه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند در همان موقعیت بهترین ساختار می مانند و برای تلاشی که در این رابطه میکنند پاداشي دریافت خواهند کرد که حقشان است (6) ای پیامبر! پس با توجه به این واقعیات، چه چيزي سبب ميشود برخی از مردم در دين تکذيبت کنند؟ (7) آيا خداوند حکيم ترين حکیمان نيست؟ (8)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان