X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿1﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿2﴾ إِلَهِ النَّاسِ ﴿3﴾ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿4﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿5﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿6﴾

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

بگو پناه ميبرم به پروردگار مردم (1) (که) فرمانرواي مردم (2) (و) معبود مردم (نیز هست) (3) از شر آن وسوسه کننده (های) پنهان شونده (4) که وسوسه ميکنند در ذهن هاي مردم (5) (که) از ناپيدا و (از) مردم (هستند) (6)

 


قبلی:  سوره فلق سوره فلق
بعدی:  سوره تین سوره تین
Print
487 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 - یافتن عصاره محتوای سوره از راه اول

( جدول1)

آيه

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح

تعدادکلمه

1

پيامبر

دستور رفتاری

بگو پناه ميبرم به

2

1

خداوند

صفات

ربوبيت

2

2و3

خداوند

صفات

ملک، الوهيت

4

ق4

ساير

 

از شر .....

2

ق4

مردم

انسان

صفات

2

5

مردم

انسان

صفات- وسوسه ميکند در دلهای مردم

5

6

مردم

انسان

( ناس)

1

ق6

ساير

 

جّن

2

جمع

20

 

 

( جدول درج ها)

شماره

عنوان اصلی

عنوان فرعی

ذکر مختصر « درج» مربوطه

درصد

1/3

مردم

انسان

بدکاران- وسوسه گران

40

2/3

خداوند

صفات

ربوبيت- ملک- الوهيت

30

3/3

ساير

 

جن- از شر

20

4/3

پيامبر

ارشاد

بگو پناه ميبرم

10

 

 

درس: همه، حتی پیامبر(ص)، باید از شر وسوسه بعضی

عوامل پیدا و پنهان به خدا پناه ببرند.

 

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول ها است، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

 

2 - یافتن عصاره محتوای سوره از راه دوم

تقطیع :چنانکه در  نگاه اول فوراً درک می شود، این سوره قابل تقطیع به دو قسمت است: (آیات 1 تا 3) + (آیات 4 تا 6)

پرانتزها : چنانکه در یک نگاه فهمیده می شود آیه های 5 و 6 فرع بر آیه 4 است و سه آیه اول نیز در حقیقت بارِ یک آیه را دارد زیرا رب الناس و ملک الناس و اله الناس سه وجه از وجوه یک حقیقت را به یاد می آورد که همان ذات اقدس الهی باشد بنابراین سوره را می توان در این شکل هم دید که : قل اعوذ بالله (1) من شرالوسواس الخناس (2)  که در آن می تواند کلمه مقدس «الله» به سه وجه رب و ملک و اله مردم یادآوری کرده، و نیز وسواس خناس در دو آیه پس از آن تعریف شده باشد.

لبّ مطلب : با توجه به دستاورد اخیر و به خصوص با توجه به کلمه «قل» و نیز با توجه به معنیی  که راجع به آن در سوره قبل دیدیم (یعنی به خویش تلقین کن)، لبّ مطلب سوره چنین جمله ای خواهد بود :

«ای پیامبر! از شر وسوسه کننده پنهان شونده به خداوند پناه بر»

 

اینک میتوانیم از روی آن، خلاصه تفسیرِ آیات سوره را بدست آوریم که چنین خواهد بود:

خلاصه تفسیر آیات 1تا3 : ای پیامبر! بگو به خدا پناه می برم.

خلاصه تفسیر آیات 4تا6 : ازشر وسوسه گر پنهان شونده ای که از ناپیدا ومردم است و دردل های مردم وسوسه میکند.

 

ملاحظه فرمودید که (تا کنون، در تمام سوره های قبلی و نیز این سوره) از هر دو راه به یک نتیجه رسیده ایم.

 

3 - سوالات

1- سوره های ناس و فلق چه تفاوت عمده ای دارند؟

2- کلمه «اعوذ» (پناه می برم) چه حالتی را به ذهن می آورد؟

3- حالت کلی این سوره چیست؟ (دلداری پیامبر؟ ارائه مشکلات راه رسالت؟ یا......؟)

4- «مِن» در آیه آخر از چه نوع است؟

5 – موضوع کدام یک از دو سوره فلق و ناس بیشتر به زمان آنحضرت مربوط میشد و کدامیک موضوعیت طولانی تری دارد؟

6 – کدامیک از موضوعات شرّ که در دو سوره مطرح است سهمگین تر می باشد؟

7- وجهی از خداوند که در سوره فلق مورد پناهندگی معرفی شده چه تفاوتی با سه وجه مطرح در سوره ناس دارد؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

مردمِ معاصر نزول این سوره، اجمالا، به اهمیت تاثیر نقش خانواده (آیه 1) و قدرت سیاسی (آیه 2) و عقاید دینی (آیه 3) در تکوین شخصیت و منش و خلق و خوی مردم آگاه بوده، و عوامل مذکور را در رفتارها و گرایش های انسان موثر میدانسته اند، و در این سوره به مردم میگوید همه آنها منتهی به خداوند است.

 

5 - زاویه با تفاسیر رایج

  1. در اینجا نیز برخی تفاسیرمی گویند «بطوریکه از روایات وارده در شأن نزول آن استفاده می شود این سوره در مدینه نازل شده» که البته خطاست و استنادشان به روایات شأن نزول است و استدلال ما بر مشخصات سوره و محتوای آن است و استدلال ما دارای چند محور است که چون در 5 سوره قبلی   عرض کردیم تکرار  را چندان خوشایند نمی دانیم و از خوانندگان گرامی انتظار داریم مراجعه فرمایند.

2 معنائی که ما برای «جِنّه» اختیار کردیم.

6 - آیات برجسته این سوره

به دلیلی که در سوره های پیشین عرض کرده ایم، کل این سوره حاوی آیات برجسته است.

7 - آیات مشکل این سوره

به خصوص آیه آخر این سوره، از این لحاظ که اکثر مفسران کلمه «جِنّه» را به معنی «جن» گرفته و ظرافت معنی سوره را درک نکرده اند، از آیات مشکل قرآنی است.

 

8 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

خیلی جالب است که امروز کسانی بگویند قرآن مطالبی که بالاتر از ذهنیات معاصران نزول باشد ندارد، و در همان حال معتقد باشند که مطالب این سوره (مثلا تجمیع صفات مِلکی و مُلکی و ربوبیت و الوهیت در ذات مقدس الاهی) تقریبا 17 سال بعد از نزول آن مورد تصدیق اعراب مکی و مدنی قرار گرفت، و همان اعراب برای اینکه زیر بار این تصدیق نروند به آنحضرت تهمت جنون و افتراء زدند و خودش و پیروانش را مورد سهمگین ترین بایکوت ها، و پس از آن مورد آزار و اذیت فیزیکی و پس از آن تحمیل سه جنگ بنیان کن قرار دادند، تا اینکه مکه از بار سیادت آنها بیرون رفت تا اینکه در اثر شکست نظامی ناچار شدند این معانی را (بطور ظاهری) بپذیرند.

اگر حرف اینان درست بود، می باید در همان روزهای اولیه نزول وحی (که این سوره هم مال همان ایام است) به این مطالب اظهار ایمان کرده باشند.

 

9 - مخاطبان اولیه از این سوره چه تلقیی  میداشتند؟

آن دسته از معاصران نزول این سوره که پیرو آنحضرت بودند (گرچه از لحاظ تعداد بسیار کم بودند) و نیز آن دسته از معاصران نزول این سوره که جزء پیرون آنحضرت نبودند اما به این سوره های نازله (از لحاظ های مختلف) سمپاتی داشته اما احتیاط میکردند و نگاه میکردند که ببینند واکنش روسای قبایل در مقابل سوره های نازله چیست، (که تعداد این نوع افراد زیاد بود)، هردو دسته، این تلقی را داشتند که این آیات دارد همه آن مفاهیمی را که آنان به «آسمان» نسبت میدهند، را، در مفهوم «الله» تجمیع میکند.

همچنین، برای هر دو دسته، این نکتهء فکری مطرح میشد که برای اجتماع بشری هیچ خطری بالا تر از خطراتی که منشاء آن ناپیدا باشد وجود ندارد.

 

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این سوره هست؟

همان دو نکته اخیر الذکر، ضمنا، فرازمانی و فرامکانی نیز هست، یعنی این دو نکته:

1 - بزرگترین خطر قابل تصور برای جامعه انسانی آن خطراتی است که منشاء آنها آشکار نیست.

2 - تمام آنچه از آسمان نیاز دارید در یک وجود متمرکز است.

 

11 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به لیست ترتیب نزول، تمام آیات این سوره «برای اولین بار» است.

 

12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

تقریرات الهی به آنحضرت

سوره توحید

(ایه 1) قل هو الله احد

سوره فلق

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق

این سوره

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْناس

تجمیع صفات الهی

این سوره

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْناسِ ﴿1﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿2﴾ إِلَهِ النَّاسِ ﴿3﴾

 

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

 

شرح مختصر

کلید های تفسیری

معنیِ مشروح کلمه کلیدی

معنی کلمه «خناس»  را – اگر بخواهیم بطور توصیفی بیان کنیم - باید اینطور بگوئیم: «پنهان شونده در صورت ظهور حق، و بازگشت کننده در صورت ضعیف شدن ظهور حق»

خلاصه اینکه تصورش را بفرمائید که ذهن شخص مؤمن محل نشو و نمای افکار حق است،

 اما کسانی تخم افکار باطل را در آن می افشانند که اینها «وسواس» هستند و این افکار باطل در ذهن مؤمن هست و جولان و تاخت و تاز دارد اما به محض اینکه یک دلیل و استدلال حق (مثلا از طریق ذکر و عبادت یا گوش فرا دادن به گوینده حق یا مطالعه متون حق و امثال آن) به ذهن مؤمن خطور میکند آن افکار باطل فوراً از صحنه غایب می شود و گوئی فرار می کند،

اما البته نابود نمی شود، تا اینکه توجه به آن گوینده حق، یا آن متن مورد مطالعه حق، یا آن عبادت و توجه به حق، تمام شود، در این حالت دوباره آن فکر باطل و خلاف حق به صحنه باز می گردد و سعی در نشو و نما می کند و اگر توانست آن ذهن را تسخیر می کند.

درآیه فرموده در«قلب» مردم وسوسه میکند و البته قلب عضوی است برای پمپاژ خون ولی به زبان مخاطب فرموده واین بحث را قبلا کرده ایم وامروز هم با اینهمه پیشرفت های علمی بازهم مانند هزاران سال پیش همینطور بیان میکنیم یعنی میگوئیم قلب اما منظورمان ذهن است.

در آیه 6 می فرماید القاء کننده این «وسوسه»ها می تواند منشاء آدمیزادی محسوس و عادی داشته باشد (مثلاً دوست خلاف، معلم خلاف، کتاب خلاف، مجتمع خلاف، رسانه خلاف، و خلاصه هر راه تأثیرپذیری خلاف حق)

و یا اینکه می تواند منشأ نامحسوس و غیرعادی هم داشته باشد (بطوریکه آدمی نتواند بفهمد این وسوسه از کجا به ذهن او القاء شده) که البته این، یک مصیبتِ بزرگتر و بسیار جدی تر است.

تفاوت دو سوره فلق و ناس :

دو سوره فلق و ناس از این لحاظ که به پیامبر (و پیروانش) می آموزند که از شر فلان شرور به خداوند پناه ببرند، مشابهند، اما تفاوت آنها در این است که: در سوره فلق از بینهایت شرور فقط به یک وجه خدا (یعنی «رب فلق») پناه می بریم، اما در سوره ناس از فقط یک نوع شر به سه وجه خدا (رب و ملک و اله مردم) پناه می بریم.

یعنی اینکه یک نوع شر (که آنهم وسوسه وسواس خناس باشد) خطرش از همه شرور ممکن دیگر بالاتر است و برای دفع آن باید به سه وجه اساسی مدیریتی خداوندی پناه برد در حالیکه برای همه انواع شرور دیگر، پناه بردن به یک وجه خالقیتی خداوند کافی است.

اصلی-فرعی

چنانکه در بالا عرض کرده ایم، دو آیه آخر، نسبت به ماقبل خویش، فرعی میباشند.

 

معنی مناسب هر کلمه در جای خویش

تقریباً تمام کلمات این سوره حالت معمولی دارند غیر از دو کلمه ی «قل» و «جِنـّه»

معنی «قل» را در سوره قبل (با توجه به استدلالی که نمودیم) پیدا کردیم و آن هم این بود که «به خویش تلقین کن» ولی کلمه «جنّه» تا کنون اکثراً بد معنی شده و آن را به معنی «نوع جنّ» (در مقابل «انس») گرفته اند.

 انس یعنی نوع انسان و جن یعنی مخلوقاتی که خداوند در سوره های آتی بما شناسانده، که آنها هم مانند ما اراده و اختیار دارند و آنها هم مانند ما در آخرت عذاب و نعمت دارند و آنها هم مانند ما در مقابل پیامبران واکنش مثبت یا منفی بروز می دهند اما فرقشان با ما در این است که جنس آنها غیر از جنس ما است و جنس ما «مادی» است یعنی بدن ما از عناصر موجود در جدول مندلیف تشکیل شده، اما آنها از چیزهای دیگری که فعلاً علم ما به آن نرسیده، بوجود آمده اند.

ریشه کلمه جنّ یعنی «ج ن ن» به تعریف «المفردات» این است: «ستر الشیء عن الحاسّه» یعنی « آن چیز از حواس مستور شده است» و از مشتقات همین ریشه «جنین» را داریم که موجودی انسانی است اما از چشم ما «پوشیده» است و «مجنون» را داریم که عقل او «پوشیده» شده و «جُنّه» را داریم (یعنی سپر و یعنی آدمی را از خطر اسلحه حریف در جنگهای قدیمی می پوشاند) و «جنت» را داریم که بمعنی جای پر درختی است که زیادی درختش زمین را «پوشانده» و خود این کلمه یعنی «جِنّه» در یک جای قرآن بمعنی دیوانگی نیز آمده، آنجا که  فرموده «ما بصاحبکم من جِنّه» (در مصاحب شما – یعنی پیامبر اکرم(ص)- هیچ دیوانگی نیست) یعنی عقل او در پوشش قرار گرفته و یعنی عقل او کار نمیکند.

خلاصه اینکه عرض می کنیم:

1- همگی ما «وسواس خناس»ی را که توسط «ناس» (یعنی مردم) صورت می گیرد احساس کرده ایم و آن را می فهمیم و برایمان مفهوم است.

2- برعکس، اکثریت ما «وسواس خناس»ی را که توسط یک موجود عاقل آزاد مختار که بدنش از عناصری غیر از جدول مندلیف ساخته شده باشد، گزارش ننموده است. (البته ممکن است داستانهای زیادی درباره جن گفته و نوشته شده باشد و فیلم هم ساخته شده باشد، مانند «جن گیر» و « هری پاتر» وامثال آنها اما به دلایل بسیار زیادی آنها را رد می کنیم و دروغ و باطل و افسانه میدانیم که البته اینجا محل این نوع بحث ها نیست)

3- معقول نیست خداوند یک موضوع کاملاً عادی و مفهوم را پیش یک موضوع کاملاً غیرعادی و کاملاً نامفهوم بگذارد و مخاطب های آن روزها هم هیچ اعتراضی نکنندکه ای پیامبر ما این موضوع را نمی فهمیم.

بنابراین چاره ای نداریم جز اینکه کلمه جنّه را به همان معنی لغوی آن معنی کنیم که به معنی ناپیدا باشد.

زیرا معنی «ناس» معلوم است یعنی مردم، و اگر «جنّه» را هم به معنی «ناپیدا» بگیریم آیه 6 اینطور معنی می شود : «چه از ناحیه وسواس خناس ناپیدا و چه از ناحیه مردم» در اینصورت مشکلی باقی نمانده و تمام عناصر سوره مفهوم می گردد.

توضیح بیشتر

می دانیم ، در بسیاری از امور زندگی مان یک مسئول آشکار داریم و یک جهت دهنده یا مشوق پنهان.

این موضوع در عالم سیاست و نیز در عالم رسانه ها کاملاً جا افتاده و آشکار است.

 مثلاً فیلمساز فیلمی می سازد. ظاهرش این است که آن فیلم را فلان کارگردان کارگردانی کرده و فلان نویسنده فیلمنامه اش را نوشته اما سلیقه تهیه کننده که در جای جای فیلم حضور دارد بر تماشاچی ظاهر نیست. کسی که فوق نویسنده و کارگردان است و تأثیرش هم علنی نیست، تهیه کننده است که سرمایه اش را می گذارد و هزینه ها را می پردازد و اوست که به کارگردان می گوید از این قسمت خوشم نیامده و این قسمت باید اینطور و اینطور باشد و آن قسمت حذف شود و فلان قسمت در فلان جهت پررنگ و برجسته شود و غیره و غیره.

 حال فرض کنیم که این فیلم القاء کننده افکار باطل و منحرف باشد یعنی مصداق وسواس خناس باشد، در اینصورت کارگردان و نویسنده و عوامل تولید فیلم می شوند «ناس»، و تهیه کننده که دیکته کننده پنهان نظرات است می شود «جِنّه»

 معمولاً قسمت پلید پنهان تر است و قسمت ناپلید آشکارتر است و لذا صاحبان افکار پلید خود را پشت عوامل ناپلید پنهان می کنند و خطر آندسته از صاحبان افکار و تأثیر که خود را پنهان می کنند از کسانی که خود را آشکار می کنند و مسئولیت بعهده می گیرند بیشتر است و لذا چه بسا بهمین خاطر اول «جِنّه» را فرموده و سپس «ناس» را .

رب، ملک، اله،

در این سوره تلقین می کند یا تعلیم می دهد که پناهگاه، خداوند است که اولاً «رب» است و با توجه به این صفت نسبت به آدمی مهربان است، ثانیاً «مَلِک» است و لذا علاوه بر اینکه مهربان است قدرت رفع مشکل را هم دارد، ثالثاً «اِله» است یعنی علاوه بر مهر و محبت و قدرت رفع مشکل، مرجع حق و مورد پرستش است، و نباید انتظار داشت ضمنِ در پناه گرفتن، از جاده حق و قانون خدائی منحرف شود، و به صِرف اینکه «مربی ما» است (و در نتیجه نسبت به ما مهربان است) و قدرت هم دارد، نباید در جریان پناه دادن به ما مرتکب خلاف حق بشود.

آری به پیامبر تلقین می شود در صورتیکه به مشکلی برخورد نمود که نتوانست از عهده حل آن برآید، به مربی مهربان جهانیان که فرمانروای جهانیان هم هست و از جاده حق هم منحرف نمی شود پناه ببرد، یعنی رفع مشکل هم باید از طرق حق صورت گیرد.

و به طور کلی اسماء الله

 بچه شیرخواری را در نظر بگیرید که گریه می کند و مادرش سراسیمه برای رفع مشکلش بسوی او می رود. بچه با گریه اش در حقیقت چه می گوید؟ بچه با گریه اش معمولاً می گوید ای سیرکننده من! یا می گوید ای خواننده لالائی برای من! یا ...

در حقیقت «ای سیر کننده من» یا «ای خواننده لالائی برای من» به مولفه هایی از وجوه مادری اشاره می کند و چه بگوئیم «مادر» و چه یکی از آن وجوه را یاد کنیم یکی است.

ما نیز وقتی دست به دعا دراز می کنیم ممکن است خداوند را از لحاظ بی نیازکنندگی خویش بخوانیم و او را «رازق» بنامیم، یا ممکن است شفاء مرض مریضی را از او بخواهیم و لذا او را «شافی» بنامیم، یا ممکن است سزا دادن به ظالمی را از او بخواهیم و او را «منتقم» بنامیم، یا اینکه ممکن است او را «ای خدا» و «یا الله» بخوانیم و همه این چیزها و بلکه بیشتر از آن را از او بخواهیم.

در سه آیه فوق همین اتفاق افتاده است و سه نام خداوند یعنی «رب» و «ملک» و «اله» آورده شده که همگی «اسامی» یک حقیقت است که آنهم «الله» باشد. و از این خدایِ واحدِ دارایِ وجوهِ سه گانه ربوبیت و مُلک و الوهیت چه می خواهد؟ یک چیز و آنهم در پناه گرفتن انسان است از شر وسوسه گران آشکار و پنهان شونده.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

ای پیامبر! به خویش تلقین کن که: پناه ميبرم به پروردگار مردم (1) که فرمانرواي مردم (2) و معبود مردم نیز هست (3) از شر وسوسه کننده های پنهان شونده (4) که وسوسه ميکنند در اذهان مردم (5) و برخی از این وسوسه گران در میان مردم ناپيدا  و برخی هم در میان مردم آشکارند (6)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان